Web Analytics Made Easy - Statcounter

معاون موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی با بیان اینکه بحث دیپلماسی آب را جدی نگرفتیم، در عین حال بر لزوم توسعه مشارکتی برای حل مشکل آب دشت سیستان تاکید کرد.

به گزارش ایسنا، محمدرضا فرزانه -عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار سازمان حفاظت محیط زیست در سلسله نشست حکمرانی آب در ایران، حوضه آبریز هیرمند، در سخنانی با عنوان مسئله تالاب هامون و تغییر اقلیم پتانسیلی برای همکاری بین ایران و افغانستان، اظهار کرد: طی ۷۰ سال گذشته دمای هوا روند افزایشی داشته است و این اتفاق در افغانستان نیز مشابه بوده است همانگونه که طی همین بازه زمانی میزان بارندگی‌ها در هر دو کشور نیز روند کاهش داشته است و شرایط اقلیمی مشابهی داشته‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی ادامه داد: اقلیم به عنوان یک پارامتر مهم در اتفاقات در نهایت یک جایی تبدیل به مخاطرات می‌شود. حتی مخاطرات دو کشور نیز با یکدیگر شباهت بسیار زیادی دارند. بیشترین سهم مخاطرات در هر دو کشور سیل به عنوان تهدید کننده جان انسان‌ها است.

این عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار سازمان حفاظت محیط زیست درباره تاثیرات تغییرات اقلیمی گفت: برای آینده روند افزایش دمای جهانی پیش‌بینی می‌شود وهم برای ایران و هم برای افغانستان این گرمایش وجود دارد و به همین نسبت روند نزولی بارندگی‌ها تا سال ۲۱۰۰ همچنان ادامه خواهد داشت، یعنی به این صورت نیست که افغانستان این تفکر را داشته باشد که اگر حق‌آبه ایران را ندهد کمبود بارش‌ها افغانستان را دچار مشکل نخواهد کرد چرا که به لحاظ اقلیمی این کم‌بارشی تاثیرات خود را خواهد داشت.

وی افزود: در تغییر اقلیم اینگونه تعبیر می‌شود که تمامی کشورها به عنوان بدنه محیط زیست که متعلق به همه است باید دست به دست هم دهند که تغییرات اقلیم را کنترل کنند. به طور مثال در بحث سیل که هر دو کشور را تهدید می‌کند اگر این دو کشور سعی در کنترل تغییر اقلیم داشته باشند ۷۶ درصد قربانیان سیل که بخشی از آن‌ها در افغانستان و ایران هستند، کاهش می‌یابد.

فرزانه تصریح کرد: باید بپذیریم که تغییر اقلیم تهدیدی برای دو کشور است و پس از آن به سمت سازگار شده است که در دو کشور موجب تلفات جانی و مالی می‌شود.

این عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار سازمان حفاظت محیط زیست در پایان تصریح کرد: در شرایطی که اینگونه بر سر آب و حق‌آبه اختلافاتی وجود دارد، مسائلی همچون مناقشات بر سر آب وجود دارد که به گفته کارشناسان اصلا مسیر درستی نیست و به جای اینکه دو کشور در حال مناقشه باشند،  بهتر است که دو کشور به سمت دیپلماسی آب با در نظر گرفتن تغییرات اقلیمی که به نفع دو کشور باشد حرکت کنند.

دیپلماسی آب را جدی نگرفتیم

لزوم توسعه مشارکتی برای حل مشکل آب دشت سیستان

ناصر دواتگر - معاون موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی - نیز در این نشست در سخنانی با عنوان مطالعات تلفیقی حاصلخیزی خاک، تغذیه گیاه، اصلاح خاک و آبیاری پشتیبان، ارتقای بهره‌وری طرح آبیاری ۴۶ هزار هکتاری دشت سیستان گفت: حوضه آبریز هیرمند یک حوضه بزرگ و بخش اعظم آن‌ در افغانستان و طول آن ۱۰۰۰ کیلومتر است که انتهای آن به ایران می‌رسد. آب دشت سیستان کاملا تحت تاثیر این رودخانه است.

وی افزود: بخشی از آب ورودی رودخانه هیرمند به ایران وارد دریاچه هامون، بخشی دیگر وارد زاهدان و زابل می‌شد. حدود ۹۰ درصد آب زاهدان از این رودخانه تامین می‌شد. بخشی دیگر نیز برای کشاورزی مصرف می‌شد.

معاون موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی با تاکید بر اینکه رودخانه هیرمند یک رودخانه سیلابی است، گفت: آب در بهمن تا فروردین به شکل سیلاب با دبی زیاد وارد کشور می‌شود. در دشت سیستان بحث مربوط به کشاورزی آن با چند معضل مهم روبروست که از جمله آن می‌توان به وابستگی حیات و کشاورزی آن منطقه به رودخانه هیرمند اشاره کرد. آن‌ها صنعتی ندارند و ارتزاق ۸۰ درصد آن‌ها از کشاورزی است و تا زمانی که هامون آب داشت به شکل شیلاتی نیز ارتزاق می‌کردند.

دواتگر با بیان اینکه کشاورزی در این منطقه همچنان به‌صورت سنتی انجام می‌شود، گفت: خاک‌ این منطقه شور است و نکته مهم این است که کشاورزان این منطقه به کشت سه محصول از زمان‌های قدیم تمایل بیشتری داشته‌اند. کشت گندم جزو فرهنگشان و انگور یاقوتی و خربزه ویژه این منطقه است و خودشان مصرف می‌کنند.

وی افزود: برای رفع مشکل مردم این منطقه باید علاوه بر اینکه یک محصول و گیاه جدید معرفی شود که به‌صرفه‌تر باشد، تدابیر دیگری اندیشیده شود. اگرچه سیستان دشت خشکی است اما بر اساس داده‌های هواشناسی  طی ۴۰ سال گذشته دمای هوا و وضعیت اقلیمی بسیار بدتر شده است. دشت زابل معمولا در سال، ۵۰ میلیمتر بارندگی داشت اما در آمار جدید ما طی سال گذشته حتی ۱۰ میلیمتر نیز بارندگی دریافت نکرده است.

دواتگر با تاکید بر اینکه طی سالیان گذشته این اقلیم به سمت خشک شدن رفته است گفت: کل دشت وابسته به هیرمند است این درحالیست که افعانستان در سال ۱۳۵۰ سد بزرگ کجکی را احداث کرد که آن سد عملا خیلی دورتر از ما است و وقتی مسیر آن برای ورود آب به ایران باز می‌شود، آب ۱۰۰۰ کیلومتر را طی می‌کند تا به هیرمند و ایران برسد حتی آن سال‌ها که افغانستانی‌ها ادعا می‌کردند آب نداریم چه در زمان دولت سابق و چه در زمان دولت جدید همیشه پشت سد آب داشتند ولی حقابه ایران را نمی‌دادند.

وی ادامه داد: به غیر از این حقابه، مابقی آب‌هایی که وارد ایران می‌شوند ناشی از بارش‌های سیلابی است که نمی‌توانند مهار کنند و ناچار وارد ایران می‌شود. می‌گویند که این سد یک میلیارد و ۸۰۰ میلیمتر آب دارد اما ظرفیت اسمی آن ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیمتر آب است.

 به گفته موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی، سد کمالخان نیز یک سد انحرافی است و هیچ فایده‌ای برای کشاورزی ندارد. هیچ نفعی برای ایران ندارد و تمام آبی که از پشت کمالخان رها می‌کنند به سمت گودزره است که یک منطقه شوره‌زار است.

وی افزود: تقریبا از سال ۷۸ قبل از اینکه افغانستان سد کمالخان را احداث کند از هر ۱۰ سال ۷ سال آب با توجه به میزان بارندگی‌ها وارد رودخانه هیرمند و کشور ما می‌شد. تا سال ۹۹ هم آخرین سیلابی که وارد کشور شد ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار متر مکعب بود. در سال۹۹ و ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ و امسال هیچ آبی وارد ایران نشد. کشاورزان ان منطقه هم عملا خود را با این مسئله تطبیق می‌دادند. در صورت پر بارشی کشت و کار نیز تقویت می‌شد و در غیر این صورت کشت مناسبی نداشتند.

دواتگر با اشاره به طرح ۴۶ هزار هکتاری گفت: این طرح کل دشت را پوشش نمی‌داد. تقریبا به این نتیجه رسیده بودند که اگر بخواهیم در این دشت کشت پایدار داشته باشیم نمی‌توانیم کل منطقه را پوشش دهیم. حقابه ایران از افغانستان ۸۰۰ متر مکعب است. از این میزان ۴۰۰ مترمکعب برای آب شرب و محیط زیست و ۴۰۰ متر مکعب برای کشاورزی است و این یعنی ۸۷۰۰ متر مکعب برای هر هکتار آب وجود دارد.

معاون موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی تصریح کرد: در واقع اساس و مهندسی این طرح مصرف این ۴۰۰ مترمکعب آب است. نیاز آبی گندم نیز حدود ۳۸۰ مترمکعب است. خاک این منطقه به دلیل اینکه شور است باید سالانه ۱۰۰ میلیون متر مکعب برای شیرین کردن خاک مصرف شود در حالی که حقابه چیزی بیش از ۴۰۰ متر مکعب نیست.

وی ادامه داد: دولت تصمیم گرفته بود که چون آب کم است، آن را تحت فشار بگذارد (یک نوع روش آبیاری) یعنی آب به‌صورت لوله‌کشی تا پای گیاه روانه شود. اگر اینگونه باشد برای توسعه آب تحت فشار نباید مسئله کیفیت آب داشته باشیم اما آب حتی برای کشاورزی مقداری شور است. از نظر میزان املاح شرایط مناسبی نیز ندارد. برای این پیش فرض باید برای هر کدام از این واحدهای «هم‌آب» فیلتر آب شیرین کن نصب شود و این کار نیز شدنی نیست چرا که بسیار هزینه بالایی دارد.

دواتگربا اشاره به مسئله ریزگردها اظهار کرد: بادهای ۱۲۰ روزه زمانی که دریاچه هامون آب داشت چون باد از روی دریاچه عبور می‌کرد بسیار مفید بود چرا که شهر را خنک می‌کرد و موجب خیزش گرد و خاک نمی‌شدند اما وقتی بستر دریاچه هامون خشک شد، ریزگردها نیز افزایش یافتند چرا که این بادها از روی هامون خشک عبور می‌کنند و ریزگرد ایجاد می‌کند.

وی ادامه داد: خاک در ایران و خاورمیانه در درجات مختلف به دلیل کم‌بارشی و خشکسالی و بالا بودن میزان تبخیر شور است همچنین  میزان املاح آن نیز افزایش یافته است. آن زمانی که بارندگی‌ها و سیلاب‌ها مناسب بود، خاک شیرین و کشت و کار نیز به خوبی انجام می‌شد. مسئله شوری بسیار عملکرد خاک را کاهش می‌دهد و بخش‌های شمالی و غربی دشت سیستان شور و قلیایی هستند و نمی‌توان در این مناطق کشت و کار انجام داد.

وی افزود: اما با وجود کمبود آب چه گیاهانی باید کاشته شود که هم به لحاظ اقلیمی، هم به لحاظ مصرف آب و هم اقتصادی به‌صرفه‌تر و مناسب‌تر از محصولات فعلی باشد؟ حدود ۴۰ نوع گیاه از سوی وزارت جهاد پیشنهاد شد که تنها تعداد محدودی از آن‌ها را می‌توانستیم در این منطقه به کار ببریم.

دواتگر ادامه داد: از جمله اقدامات دیگر این است که ما تصمیم گرفتیم با توجه به کم‌آبی در این منطقه کشت گیاهان دارویی را در آن توسعه دهیم که خوشبختانه جواب مثبتی داشت. این کار نسبت به کشت گندم برای کشاورز سود بیشتری داشت و تلاش کردیم تا در کنار کشت گندم به عنوان یک محصول مکمل کشت کنند و درآمدشان افزایش یابد.

وی این را هم گفت:  ۳۰۰۰ میلیارد تومان طی ۱۰ سال برای لوله‌کشی در آن منطقه هزینه شد تا آب را بتوانیم پایدار کنیم اما هیچکدام از ما بحث دیپلماسی آب را جدی نگرفتیم. ایران تنها کشوری است که بر سر حقابه خود با افغانستان قرارداد دارد اما افغانستان مسیر آب را برای ایران مسدود می‌کند. مسئله تلخ و دردناک این است که ما در حال لوله‌کشی آب بودیم و افغانستان درحال احداث سد کمالخان برای محدود کردن آب برای ایران بود.

وی تصریح کرد: نکته مهم این است که در دشت سیستان نگاه جزیره‌ای وجود دارد. دستگاه ها برای خودشان کار می‌کنند این در حالی است که همه نیت خیر دارند که ما می خواهیم این منطقه را آباد کنیم اما کمتر به دنبال توسعه مشارکتی هستند.

لزوم تعامل و همکاری برای دریافت حق و حقوق از افغانستان

حسین ربیعی - عضو هیات علمی گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی - نیز در سلسله نشست‌های حکمرانی آب در ایران حوضه آبریز هیرمند درباره هیرمند؛ قدرت جعرافیا و ۱.۵ قرن کشمکش هیدروپلیتیک، اظهار کرد: مسئله سیستان و هیرمند هزارساله است. مسئله این است که چرا طی ۱۵۰ سال گذشته مشکل هیدروپلیتیک حل نشده است و در این بازه زمانی هیرمند همچنان مشکلات بسیار زیادی دارد.

وی ادامه داد: هیرمند رودخانه‌ای دائمی است اما وقتی به کشور ما می‌رسد رودخانه فصلی و سیلابی می‌شود و هر سال آب را نداریم و آب در پشت سد کمالخان باقی می‌ماند. وقتی طالبان به قدرت رسید درهمان سال‌های اول آب را به مدت چهارسال قطع کردند و هامون خشک شد و متاسفانه این داستان همچنان ادامه دارد.

ربیعی درباره عواملی که در هیدروپلتیک هیرمند تاثیرگذار است، گفت: اولین مسئله بی‌ثباتی حکومت در افغانستان است این بی ثباتی علاوه بر تاثیراتی که بر مسائل داخلی افغانستان گذاشته، تاثیراتی بر کشورهای همسایه داشته است از جمله مهم‌ترین تاثیرات آن بی‌تعهدی است. برخلاف اینکه گفته می‌شود تعهدات برای کشور است نه دولت، اما تغییر دولت‌ها در میزان تعهدات تاثیرگذار بود.

به اعتقاد این هیات علمی دانشگاه، کنترل منابع آب یک استراتژی خارجی است برای افغانستان و از این جهت فشار وارد کند. مسئله دیگر نیز مسائل حقوقی است که ما درمورد هیرمند با افغانستان قرارداد داریم اما عملیاتی نمی‌شود اما مسئله این است که مورد استناد دادگاه‌های بین المللی است.

ربیعی درباره دلایل عملیاتی نشدن قرارداد حقابه هیرمند اظهار کرد: افغانستان یک کشور محصور در خشکی وفقیری است که بسیاری از منابع طبیعی را نیز ندارد و پیشرفت صنعتی چندان زیادی در آن رخ نداده است. کشوری است که برای راه‌های ارتباطی نیز به کشورهای همسایه  وابسته است، بنابراین از معدود امکانات جغرافیایی که دارد برای مناسبات خود استفاده می‌کند. در مسئله آب هم بسیار حساس هستند و همواره از گذشتگان دور نیز از ابزار آب برای تحت فشار قرار دادن کشورهای دیگر استفاده کردند.

وی ادامه داد: همه این قدرت‌نمایی که برای مسئله آب دارده مربوط به جغرافیا است. در مناسبات هیدروپلیتیک کشورهای پایین دست معمولا از طریق تعامل برقرار کردن می‌توانند آب و حق خود را از کشورهای بالادست بگیرند.

ربیعی درباره راهکارهای رفع مشکل در حوزه دریافت حق‌آبه هیرمند گفت: شاید با خط لوله بتوان آب را از دریای عمان به سیستان انتقال داد و شاید تا دو دهه آینده به این موقعیت برسیم که دیگر آبی از افغانستان به سمت ایران جاری نشود اما راهکار دیگر به گفته کارشناسان تعامل و همکاری برای دریافت حق و حقوق از افغانستان است.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: رود هيرمند بحران آب دشت سیستان کشاورزی تامین آب زاهدان زابل افغانستان حقابه هامون شهرداري تهران شوراي شهر تهران محرم 1402 تهران وزارت بهداشت پليس مواد مخدر گرما شهرداري تهران شوراي شهر تهران محرم 1402 تهران رودخانه هیرمند توسعه مشارکتی عضو هیات علمی برای کشاورزی دیپلماسی آب تغییر اقلیم محیط زیست دشت سیستان برای ایران بارندگی ها سد کمالخان سال گذشته متر مکعب دو کشور ۴۰۰ متر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۵۵۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی «فرهنگ» در میدان «دیپلماسی» قد عَلَم می‌کند

با مطرح شدن موضوع «دیپلماسی»، عده‌ای تنها آن را به بُعد سیاسی محدود می‌کنند در صورتی‌که در علم سیاست و روابط بین‌الملل، دیپلماسی معنایی فراتر از بعد سنتی خود داشته و در این راستا موضوع «دیپلماسی فرهنگی» نیز امری قابل اهمیت و بحث است که در افزایش نفوذ و قدرت چانه‌زنی کشورها نقشی موثر دارد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، زمانی که واژه «دیپلماسی» به میان می‌آید، شاید برای عده‌ای تنها یادآور بُعد سیاسی موضوع باشد در صورتی‌که در علم سیاست و روابط بین‌الملل، دیپلماسی معنایی فراتر از بعد سنتی خود داشته و در این راستا موضوع «دیپلماسی فرهنگی» نیز امری قابل اهمیت و بحث است؛ به باور بسیاری از نظریه‌پردازان حوزه بین‌الملل، دیپلماسی فرهنگی از مصادیق قدرت نرم است که امکان قدرت نفوذ به کشور هدف قرار می‌دهد.

دیپلماسی فرهنگی می‌تواند به واسطه ریشه‌دار بودن و البته وجود اشتراکات فراوان به مراتب موفق‌تر از سایر دیپلماسی‌ها عمل کند زیرا اگر از نظر فرهنگی بتوان بر مردم منطقه یا کشوری تأثیر گذاشت، باورهای مردم آن کشور نیز به فرهنگ عرضه شده متمایل خواهد شد و در نهایت این اثر به مسائل سیاسی، اقتصادی و علمی نیز کشیده می‌شود؛ در واقع دیپلماسی فرهنگی فراتر از همه انواع دیپلماسی است و با هر اتفاقی اثر خود را از دست نمی‌دهد و در این مسیر نظام جمهوری اسلامی با پیروزی انقلاب، خود فرهنگ جدیدی را به جهان و به ویژه کشورهای اسلامی و به خصوص به همسایگان ارائه داد.

رئیس‌جمهور: دیپلماسی فرهنگی از ظرفیت‌های ما در عرصه دیپلماسی است.

موضوع دیپلماسی فرهنگی در برهه‌های زمانی و دولت مختلف با شدت و ضعف‌هایی مواجه بوده و بر این اساس باید گفت که در عملکرد حدود ۳ ساله دولت نیز موضوع دیپلماسی فرهنگی از ابعاد شاخص و قابل توجه بوده و بر این اساس آیت‌الله رئیسی در جلسه نظارت ستادی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در دی ماه سال ۱۴۰۲ برگزار شد، بر این نکته تاکید داشت که «از مرز فرهنگی کشور به مانند مرز جغرافیایی باید مرزبانی شود. باید از این هویت ایرانی و اسلامی صیانت کرد یکی از ظرفیت‌های ما در کار دیپلماسی، دیپلماسی فرهنگی است. باید گره‌های ذهنی ساکنان خارج کشور را باز کنیم. امروز در جنگ روایت‌ها قرار گرفته‌ایم.»

یکی از بارزترین و نزدیک‌ترین وجود تمرکز دولت سیزدهم بر موضوع دیپلماسی فرهنگی، سفر اخیر رئیس‌جمهور و تعدادی از وزرا به پاکستان بود و در واقع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این سفر از نشانه‌های پررنگ رویکرد فرهنگی این سفر است و در این مسیر رایزنی با مسئولان فرهنگی و سینمایی پاکستانی، در زمینه توسعه مبادلات فرهنگی و انعقاد قرارداد برای ساخت یک اثر سینمایی مشترک از مهم‌تری وجوه این مهم است؛ همچنین نام‌گذاری یکی از خیابان‌های کشور پاکستان به‌نام «ایران» نیز از دیگر وجوه قابل اهمیت این سفر بود.

دیپلماسی فرهنگی به معنای مدیریت روابط فرهنگی کشورها است

ایران دارای ۷ همسایه مرزی و ۱۰ همسایه ساحلی است که فرصت‌های بیشماری را برای دیپلماسی فرهنگی و سایر حوزه‌ها را برای ما فراهم می‌کند به ویژه اینکه فرهنگ ایران در بسیاری از کشورهای همسایه جریان و حضور قدرتمندی دارد از همین بررسی دیپلماسی فرهنگی دولت سیزدهم و تاکید و توجه بر گسترش تعاملات دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف گروهی بر نفوذ بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران در منطقه و طراحی سامانه‎‌های مختلف از جمله سامانه فرهنگی مشترک در راستای رسیدن به اهداف منظور را رقم خواهد زد و بر این اساس نوذر شفیعی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا معتقد است که دیپلماسی مانند بسیاری از واژگان حوزه روابط بین‌الملل دچار تحول شده است و در این باره اظهار می‌کند: بر این اساس ممکن است برخی مفاهیم در نتیجه تحولات از بین رفته باشد یا برای مقطعی خاص باشد اما درباره واژه دیپلماسی باید گفت که تحول در مفهوم آن تقریباً هم پایدار بوده است.

وی با بیان اینکه زمانی تنها دیپلماسی سنتی را داشتیم اما امروزه دیپلماسی به‌علاوه دیگر واژگان شده که شرایط جدیدی را توضیح می‌دهد دو از مصادیق این موضوع دیپلماسی عمومی، فرهنگی، سایبری و… است، ادامه می‌دهد: این مفاهیم جدید، دیپلماسی مکمل نیز نام می‌گیرند چرا که تکمیل‌کننده دیپلماسی رسمی هستند که توسط دولت‌ها و وزارت خارجه دنبال می‌شود.

این کارشناس مسائل بین‌الملل با بیان اینکه دیپلماسی هنر و شیوه اجرای سیاست خارجی و یا به تعریفی مدیریت روابط خارجی است و طبق این تعریف زمانی که موضوع دیپلماسی فرهنگی مطرح می‌شود، به معنای مدیریت روابط فرهنگی کشورها است، توضیح می‌دهد: این نوع از دیپلماسی کارگزارانی دارد و بر این اساس یکی از مأموریت‌های وزارت خارجه تعیین رایزن فرهنگی است اما در کشور ما علاوه بر وزارت خارجه برخی نهادها مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز متولی این حوزه هستند.

کارشناس مسائل بین‌الملل: دیپلماسی فرهنگی منجر به افزایش قدرت می‌شود.

شفیعی با بیان اینکه دیپلماسی فرهنگی از مبادلات علمی تا پذیرش استاد و دانشجو و موضوعات هنر، سینما، شعر و موسیقی را شامل می‌شود، می‌گوید: مهم‌ترین ویژگی دیپلماسی فرهنگی قدرت جذب آن است به این معنا که ابزار قدرت نرم شناخته می‌شود و کار دیپلماسی فرهنگی ما باید جلب توجه کشورهای دیگر به مقولات فرهنگی ما باشد و در نتیجه باعث تأثیرگذاری ما بر دیگر کشورها شود یعنی می‌توان گفت خروجی این امر سیاسی است.

وی یادآوری می‌کند: زمانی که از طریق فرهنگ بر فرهنگ کشور دیگر تأثیر بگذاریم، در آن کشور نفوذ پیدا می‌کنیم که در نتیجه منجر به قدرت می‌شود.

این کارشناس مسائل بین‌الملل با تاکید بر اینکه دیپلماسی فرهنگی بخشی از کلیات روابط خارجی یک کشور است بر همین اساس محدود و محصور به دولت‌ها نمی‌شود اما ممکن است شدت و ضعف داشته باشد، خاطرنشان می‌کند: آنچه که در این موضوع اهمیت دارد این است که متولیان بدانند چه موضوعی را در چه زمانی و در کجا عمل کنند.

در منطقه آسیای مرکزی باید از اشتراکات زبانی سخن گفت

شفیعی با ذکر توضیحاتی بیان می‌کند: اگر بخواهیم از منظر شیعه‌گرایی به سمت آسیای مرکزی حرکت کنیم، پاسخگو نیست چرا که در آن منطقه باید از اشتراک زبان فارسی استفاده کرد و در مقابل در کشورهایی مانند عراق از پتانسیل شیعه بودن استفاده کرد و در برخی کشورها مانند پاکستان و عربستان باید از عنصر مسلمان بودن استفاده کرد.

وی با اشاره به سفر اخیر رئیس‌جمهور به پاکستان و نمود موضوع دیپلماسی فرهنگی در این سفر تصریح می‌کند: پاکستان ۲ نگاه فرهنگی به ایران دارد، اول نگاه فرهنگی ملی، یعنی به ایرانی بودن ما توجه دارد و بر این اساس خود را بخشی از گهواره فرهنگی و تمدنی ایران می‌داند بنابراین زمینه برای تأثیرگذاری ما بر این کشور فراهم است اما نگاه دوم نگاه دینی و مذهبی است و بر این اساس پاکستان این نگاه را دارد که چون ممکن است اختلافاتی مطرح شود، نگرانی‌هایی وجود دارد.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در پایان می‌گوید: در سفر رئیس‌جمهور به پاکستان باید ۳ نکته توجه می‌شد یعنی از فرهنگ، تمدن فارسی و اسلامیت ایران و پاکستان، مورد توجه قرار می‌گرفت که احتمالاً این نگاه حاکم بوده است.

انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی از جمله بسترهای ایجاد دیپلماسی فرهنگی است

محمدعلی بصیری عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال نیز در گفت‌وگو با ایمنا معتقد است که دیپلماسی ابزار سیاست خارجی است و در این باره اظهار می‌کند: چند مدل دیپلماسی داریم چرا که سیاست خارجی تعقیب اهداف و اصول برون‌مرزی توسط دستگاه‌های مربوطه است و بر این اساس اجرای سیاست خارجی به دیپلماسی تعبیر می‌شود که دارای شاخه‌های مختلف کلاسیک، مدرن و پست مدرن است.

وی ادامه می‌دهد: دیپلماسی رسمی یا کلاسیک ارتباط میان دیپلمات‌های رسمی یا بازیگران دولتی کشورها است تا اهداف سیاست خارجی را دنبال کنند اما زمانی که حوزه بازیگران گسترده شود، وارد دیپلماسی عمومی می‌شویم یعنی در کنار دیپلمات‌های رسمی، بازیگران غیررسمی نیز به کمک سیاست خارجی می‌آیند و بخش غیردولتی دو کشور باهم ارتباط برقرار می‌کنند.

رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال با اشاره به شیوه‌های مختلف اجرای دیپلماسی فرهنگی می‌گوید: امروزه شهرهای بزرگ برای گسترش دیپلماسی فرهنگی اقداماتی از جمله انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی انجام می‌دهند که منجر به ارتباط میان بازیگران غیر رسمی می‌شود و در نهایت منجر به توسعه روابط خارجی در ابعاد مختلف می‌شوند.

رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال: ابعاد گردشگری، علمی و پزشکی ایران از جمله ظرفیت‌های این کشور در حوزه دیپلماسی فرهنگی است.

بصیری در در ادامه در خصوص ظرفیت‌های ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی تصریح می‌کند: ایران دارای ظرفیت‌های اساسی است که می‌تواند منجر به فعال شدن دیپلماسی فرهنگی شود؛ اولین مسئله این است که ایران کشوری ۴ فصل است که ظرفیتی جذاب برای جذب گردشگر است، همچنین ابنیه تاریخی، آثار باستانی، ظرفیت‌های علمی، دانشگاه‌ها و ظرفیت‌های پزشکی از ظرفیت‌های ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی است.

وی همچنین در خصوص سفر اخیر دولت به پاکستان می‌گوید: در مجمع همسایگان در موضوع مبادلات فرهنگی با پاکستان نسبت به دیگر کشورها ضعیف‌تر هستیم در صورتی‌که ظرفیت‌های گسترده‌ای برای گسترش روابط دو کشور وجود دارد اما این ظرفیت آنگونه که باید عملیاتی نشده و امید است با جدیت دولت سیزدهم فرصت استفاده از این ظرفیت معطل فراهم شده است.

رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال در پایان می‌گوید: دولت در این مدت تلاش مضاعفی برای دیپلماسی رسمی با همسایگان بوده تا فشار حداکثری را خنثی کند و در این راستا حجم مبادلات اقتصادی نیز بهبود پیدا کرده است.

به گزارش ایمنا، در میان انواع دیپلماسی نوین، دیپلماسی عمومی و فرهنگی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است چرا که دیپلماسی فرهنگی به کشورها اجازه داده می‌شود با استناد بر عناصر کلیدی و نفوذ دولت‌های خود، به طور مستقیم با مخاطبان خارجی یعنی جامعه کشور مقابل ارتباط برقرار کند و در این راستا باید گفت استفاده از فرهنگ و به خدمت گرفتن ابزارهای فرهنگی در دیپلماسی در مقایسه با ابزارها و اهرم‌های رایج دیگر در روابط بین‌الملل دارای مزایایی است.

در واقع دیپلماسی فرهنگی بیشتر به دنبال کشف، تعریف و ترویج ارزش‌ها و منافع مشترک و جهان شمول و سپس، تأمین منافع ملی در چارچوب این ارزش‌ها و منافع مشترک است که این ظرفیت را دارد تا منعطف و خلاقانه‌تر از دیپلماسی سنتی به اهداف خود دست پیدا کند و در این مسیر با سهولت بیشتری امکان نفوذ به لایه‌های مختلف جامعه مقابل را دارد و در نتیجه با نفوذ خود، قدرت‌آفرین نیز خواهد بود.

گزارش از بهار یوسفیان، خبرنگار ایمنا

کد خبر 749221

دیگر خبرها

  • آیا حذف زبان فارسی در افغانستان ممکن است؟
  • رایزنی ایران و افغانستان بر تقویت ترانزیت از مسیر چابهار
  • لزوم استفاده بهینه از فضای مشارکتی در شهر/ افزایش ۶ درصدی بودجه فرهنگی شهرداری اصفهان
  • نشست اقتصادی ایران و افغانستان در زاهدان
  • امیرعبداللهیان بر توسعه روابط ایران و لبنان تاکید کرد
  • نشست مشترک اقتصادی مقامات ایران و افغانستان
  • وقتی «فرهنگ» در میدان «دیپلماسی» قد عَلَم می‌کند
  • لزوم تقویت فرهنگ کار تیمی در سیستان و بلوچستان
  • وزیر صنعت و تجارت طالبان وارد ایران شد
  • وزیر صنعت و تجارت طالبان به ایران سفر کرد